مجله شماره 82

مقاله استاد روح اله خالقی درباره اکبر گلپا: گلپا صدایش را به هر کجا که بخواهد هدایت می کند
امروز مقاله بسیار جالب و خواندنی استاد روح اله خالقی یکی از اساتید برجسته تاریخ موسیقی ایران را درباره اکبر گلپایگانی در وبلاگ قرار دادیم که در اواخر دهه ۳۰ نوشته شده است. امیدوارم که از خواندن این مقاله لذت ببرید: در بهار سال جاری. روزی سرپرست محترم برنامه گلها بمن گفتند: به تازگی گلی یافته ام که رایحه ای خوش و رنگی زیبا دارد... گفتم: شک نیست که در بهاران می باید در انتظار روییدن گلهائی خوش بو و زیبا بود ولی بفرمایید این گل زیبا در کجا روییده و هم اکنون در کدام گلستانی عطر افشانی می کند؟ در پاسخم فرمودند: این گلی است که من در تهران یافته ام. گو اینکه نامش وی را از سرزمین دیگری معرفی می کند اما من او را در همین تهران خودمان یافته ام و به جرات می توانم بگویم که الحق گلی دوست داشتنی هست.
نام این گل علی اکبر و نام خانوادگیش گلپایگانی است و همان طور که تذکار کردم در گلزار هنر گلپایگان بعرصه وجود گام ننهاده بلکه در سال 1312 در تهران متولد شده و هم اکنون همه وی را گلپا می نامند.
صحبت ان روز من و اقای پیرنیا بنیان گذار و سرپرست برنامه های گلها به انجا انجامید که ایشان نواری را که از صدای گلپا تهیه فرموده بودند روی دستگاه ضبط صوت نهادند و مدعای خود را در باب انتخاب گلی خوش رایحه به اثبات رسانیدند.
گلپا در خانواده ای زاده شده که تقریبا تمام افراد ان صدای مطلوب داشته اند.خودش می نویسد: دارای پنج برادر و یک خواهرم که تمام انها دارای صدای خوش می باشند. آواز خواندن در خانواده ما ارثی است چنانکه پدر بزرگم و پدرم هر دو از کسانی هستند که دارای صدائی خوش بوده اند.
گلپا از همان اوان کودکی بنا به توصیه پدر بزرگوارش به خواندن پرداخته و در ظل توجهات و تعالیم وی به مبانی موسیقی آشنا گشته است. خودش نقل می کند: از کودکی دارای صدا بوده ام مانند برادرانم پایه و اساس موسیقی را نزد پدرم فرا گرفته و پس از ان نزد استاد محترم نور علی خان برومند ردیف موسیقی ایرانی را فرا گرفته ام.
نور علی خان برومند که گلپایگانی از ایشان نام برد یکی از مفاخر هنر موسیقی کلاسیک ایرانی است از نوازندگان زبر دست سنتور است سه تار نیز می نوازد و نواختن ضرب هم می داند با تمام موسیقیدان های قدیمی مانوس بوده و بهمین سبب هم اکنون یگانه کسی است که قولش برای اهل موسیقی معتبر و حجت است.
به هر حال همچنانکه خود گلپا نقل کرد مدت شش سال نزد نورعلی خان تلمذ کرده و سپس شخصا به مطالعه پرداخته است. باز هم می نویسد: ولی باید یاداوری کنم که مدت های مدید از نوارها یا صفحات اواز استاد فقید طاهر زاده استفاده کرده ام. در ضمن باید بگویم که آقای ادیب خوانساری هنرمند معروف حق زیادی به گردن من دارند و به نظر من ایشان بنیانگذار مکتبی در آواز هستند که مشهور به مکتب اصفهان است. گلپا در این زمینه باز هم اطلاعاتی در اختیار خوانندگان گرامی خواهد گذاشت ولی در برابر سوال من در زمینه چگونگی تحصیلات خود گفت: تحصیلات ابتدائی را در مدرسه فرهنگ و اقبال و تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای بدر و نظام و پس از ان در دانشکده افسری و علوم و پس از ان کلاس تخصصی تخصصی نقشه برداری را در مدرسه نقشه برداری سازمان برنامه به پایان رسانده ام و پس از ان دوره کارشناسی بانک را دیده ام و در حال حاضر کارشناس بانک رهنی هستم.
چه بسیارند کسانی که خداوند صدائی مطلوب به ایشان عطا کرده ولی چون واجد ذوق هنری نبوده و اطلاعات عمومی و بویژه ادبی انها ناچیز بوده است نتوانسته اند از این موهبت الهی به نحو احسن و اکمل برخوردار شوند و دیگران را نیز به حظی برسانند اینان همچون گلهائی خوش رنگ هستند که رایحه ای از انها به مشام نمیرسد... زود رسند و اندک پای بهمین سبب هاست که وقتی گلی با خصائص گلپا در گلزار هنر ایران پیدا شد میباید مقدمش را گرامی داشت و در حراستش کوشید... گلپا واجد صدائی است که لطافت و نرمی را بوجه اکمل دارا می باشد شاید از لحاظ تمبر و زنگ صدا یعنی از لحاظ کالیته و جنس اندکی جوان به نظر اید یعنی ان پختگی لازم را هنوز واجد نباشد ولی ذوق و هنر گلپا تا آنجاست که کسی جز به لطافت و زیبائی خوانندگی وی توجه به چیز دیگری پیدا نمی کند.
گلپا کاملا بر صدای خود تسلط دارد به هر نحو که بخواهد می تواند آن را بگرداند و به هر کجا که بخواهد می تواند ان را هدایت نماید. غلت ها و تحریرهای صدایش بی غش و ناب است مطلقا محض الله تحریر نمیدهد و عنان صوت خویش را بدست تقدیر نمی سپارد. مقتضای شعر و لحن را در نظر می گیرد و چنان این دو را به طرقه العین به هم می آمیزد که گوئی جز این نبوده و از این مطلوبتر کسی نخواهد توانست موسیقی را با اواز تلفیق و اجرا نمیاد.
گلپا بحث جالبی را شخصا پیش کشیده و درباره اش سخن گفته است که دریغ است در اینجا نقل نشود: در خوانندگی دو مکتب در ایران وجود داشته یکی مکتب اصفهانی و دیگر مکتب تبریزی. به عقیده بنده پایه گذار و شاخص مکتب تبریزی اقای اقبال السلطان آذر است و در مکتب اصفهانی نیز همانطور که قبلا گفتم باید از استاد ارجمند اقای ادیب خوانساری نام برد یگانه صدائی که توانست روح مرا اقناع کند صوت ادیب بود و در اینجا باید این نکته را متذکر شوم که اصولا من از تقلید بدم می آید و به هیچوجه از ادیب تقلید نمی کنم ولی پیرو مکتب ادیب که همان مکتب اصفهانی هست می باشم.
من معتقدم که ردیف های موسیقی ایرانی به منزله چهار عمل اصلی (در حساب) می باشد که باید هر خواننده ان را بداند اگر شخصی بخواهد خوب بخواند باید حتما به ردیف تسلط کامل داشته باشد تا بتواند از گوشه های ظریف و باحال که در موسیقی ایرانی فراوان یافت می شود استفاده نماید و شعر را در قالب ان ریخته با تحریرهای متنوع و بجا تحویل شنونده دهد. اینجا دیگر مسئله بستگی به ذوق خواننده دارد که شعر و تحریر را به چه شکل به هم آمیزد.
علی اکبر گلپایگانی خواننده محبوب و مشهور برنامه گلها ده ماه است که همکاری خود را با رادیو آغاز کرده و منحصرا در برنامه گلها اواز می خواند. هنرمندی است متواضع و مودب که از شب زنده داری های بی حساب و آزار دهنده تا آنجا که بتواند اجتناب می کند. به هنر خود فوق العاده علاقه مند است و کوشش می کند از تظاهراتی که جنبه ابتذال دارد دوری کزیند. همیشه معتقد بوده و هست که هنرمند در هر حال و در هر سن و سال به معلومات خود بیافزاید و در پی فرا گرفتن اطلاعاتی باشد که راه وصول به مطلوب و کمال را بر وی کوتاه تر سازد. منبع

جدیدترین فیلم امیر نادری در جشنواره ونیز
امیر نادری با جدیدترین فیلمش رویای لاس و گاس در بخش مسابقه شصت و پنجمین جشنواره بینالملی فیلم ونیز شرکت میکند. نادری فیلمنامه این فیلم را برمبنای یک ماجرای واقعی با همکاری سوزان برمن نگاشته است.
رویای لاسوگاس داستان یک خانواده آمریکایی را به تصویر میکشد که در حاشیه شهر در یک خانه محقر زندگی میکنند و روزی کسی برای خرید خانه آنها میآید...
همچنین رامین بحرانی با فیلم خداحافظ سولو در بخش افقهای جشنواره ونیز حضور دارد. شصت و پنجمین جشنواره فیلم ونیز از 27 آگوست تا 6 سپتامبر برگزار خواهد شد و ویم وندرس، فیلمساز مشهور آلمانی ریاست هیات داوری این دوره از جشنواره را برعهده دارد. منبع
این كیمیایی 68ساله
فریدون جیرانی:مسعود كیمیایی امروز بعد از 50 سال فعالیت در سینما، ساخت 25 فیلم بلند و دو فیلم كوتاه در حالی كه فیلمنامه 26 فیلم بلندش را نوشته و آماده فیلمبرداری دارد 68 ساله شد. او سومین فرزند یك پیمانكار شركت نفت بود كه در آخرین ساعات هفت مرداد 1320 در خیابان چراغ برق یا چراغ گاز در كوچه سراجالملك به دنیا آمد.
مسعود كیمیایی 18 ساله بود كه با ساخت افكت، همكار شاخصترین كارگردان نسل اول سینمای ایران (ساموئل خاچیكیان) شد. فاصله سنی او در این سال با خاچیكیان 17 سال بود. 22 ساله بود كه دستیار پرویز دوایی در تهیه و تنظیم فصلنامه مولن روژ شد. بسیاری از شعارهای فیلمهای استودیو مولن روژ را در این فصلنامه مسعود كیمیایی نوشته است. همین همكاری موجب شد دستیار ساموئل خاچیكیان در فیلم خداحافظ تهران شود كه برای این استودیو ساخته میشد. وقتی دستیار شد 24 سال داشت. دو سال بعد از این دستیاری اولین فیلمش را با فیلمنامه خودش برای همین استودیو ساخت. وقتی بیگانه بیا به نمایش عمومی در آمد و پرویز دوایی بهترین منتقد آن دهه در مجله سپید و سیاه نقدی بر آن نوشت، 27 سال داشت. در همین سال به پیشنهاد بهروز وثوقی دومین فیلمنامهاش را به نام قیصر به استودیو آریانا فیلم در خیابان تختجمشید (طالقانی فعلی) برد تا عباس شباویز مدیرعامل استودیو آن را بخواند.
شباویز بر خلاف اخوانها فیلمنامه را پسندید و هنوز سال تمام نشده بود كه فیلمبرداری فیلم در یك ترشیخانه جنوب شهر شروع شد. دی ماه 48 با استقبال وسیع مردم و منتقدین از قیصر یكدفعه مسعود كیمیایی 28 ساله به عنوان دومین كارگردان نسل دوم فیلمسازی در ایران (داود ملاپور اولین بود) مطرح و معروف شد. در همین ماه وقتی ابراهیم گلستان و نجف دریابندری در روزنامهها از قیصر تعریف كردند، این جوان 28 ساله، ساكن جنوب شهر عاشق فیلمهای وسترن را كه تا قبل از قیصر اصلا زندگی روشنفكرانه نداشت به محافل روشنفكری نزدیك كرد.
پیروزی در دو جبهه روشنفكران و مردم و جوایزی كه قیصر در ابتدای سال 49 گرفت و به ویژه شیفتگی نسل جوان و باسوادی كه در انتهای دهه 40 و آغاز دهه 70 میلادی در جست و جوی قهرمانی در سینما بود تا آرمانهایش را در عمل و حركت او ببیند، كیمیایی 29 ساله را در پایان این دهه و آغاز دهه جدید میلادی در جایگاه یك فیلمساز جامعهگرا نشاند (عنوانی كه هنوز یدك میكشد). فكر نمیكنم این موفقیت سریع و پرشتاب در این سنین و در آن سالها، سالهای بسته سینما برای فیلمسازی در سینمای ایران پیش آمده باشد، كیمیایی یك استثناست.
اگر در سال 48 ما متولدین دهه 30 بعد از نمایش قیصر شیفته او شدیم در سال 58 بعد از نمایش كپیه كامل گوزنها متولدین دهه 40 بودند كه به شیفتگان او اضافه شدند و اگر در سال 68 بعد از نمایش دندانمار و در سال 78 بعد از نمایش اعتراض و... در جوامع سیاست زده جهان سوم كه هنر تحتالشعاع سیاست است و نسلی هنوز در جستوجوی قهرمان است و آرمانخواهی هست و آرمان خواهان هستند، این كیمیایی 67 ساله هم به عنوان فیلمساز جامعهگرا هست. منبع

عبدالحسین اسكندری، سردبیر و مجری رادیو درگذشت
عبدالحسین اسكندری، سردبیر و گویندهی برنامههای رادیویی و مجری و تهیهكنندهی برنامههای تلویزیونی در سن 52 سالگی درگذشت. مرحوم عبدالحسین اسكندری كه به مدت دو سال از بیماری سرطان كبد رنج میبرد، در بیمارستان آتیه تهران دار فانی را وداع گفت.
این برنامهساز رادیو و تلویزیون كه در رشتهی ارتباطات در یكی از دانشگاههای فرانسه تحصیل كرده بود، در اواخر عمر، ساخت و اجرای برنامههایی را در رادیو پیام (روزهای سهشنبه)، رادیو تهران (روزهای شنبه) و رادیو گفتوگو برعهده داشت.
وی كه سال گذشته به دلیل بیماری ماهها از عرصهی برنامهسازی دور بود، پس از طی دورههای درمان و رهایی مقطعی از بیماری سرطان، برنامهی پرونده را برای شبكه گفتوگو تولید و اجرا كرد. مرحوم اسكندری همچنین بهدلیل تهیهی برنامههای پرونده و نسل نو جوایزی را در بخش داخلی هشتمین جشنوارهی بینالمللی رادیو دریافت كرد. منبع

مشایخی تهیهكننده و راوی مستند خسرو شكیبایی
جمشید مشایخی مستندی در مورد خسرو شكیبایی تهیه میكند كه خود نیز روایت آن را بر عهده خواهد داشت. جمشید مشایخی در مورد این مستند گفت: من قبل از انقلاب با خسرو دوست بودم و او را به خوبی میشناختم و به همین خاطر تصمیم گرفتم در حد توان خود، با تهیه مستندی در مورد او یادش را زنده نگاه دارم.
وی افزود: مراحل ساخت این مستند از فردا آغاز میشود و قرار است من هم راوی این كار باشم. سام مشایخی فرزند جمشید مشایخی نیز كه مدیر تولید این پروژه است به فارس گفت: این فیلم در واقع ستایشی در مورد ایشان است و ما سعی میكنیم دین خود را نسبت به ایشان در حد امكان ادا كنیم.
وی در مورد بخشهای این مستند گفت: این مستند سه بخش دارد، بخش اول آن شامل فیلم فیلمشناسی خسرو شكیبایی است، در بخش دوم اثر كارهای شكیبایی روی جامعه بررسی میشود و در بخش سوم نیز هنرمندان در مرود شخصیت او بحث و بررسی میكنند.
مشایخی افزود: جمشید مشایخی و جمشید شامحمدی تهیهكنندگان این فیلم هستند، مهرتاش مهدوی كارگردانی این مستند را برعهده دارد و من هم مدیر تولید این فیلم هستم. مهرتاش مهدوی كارگردان این مستند نیز گفت: این مستند در مدت زمان 95 دقیقه تولید میشود و قرار است به جز بخشهای مستند، قسمتهایی از جوانی خسرو شكیبایی نیز به صورت نمایشی بازسازی شود.